تنفس
تنفس یعنی زندگی و حرکت که شامل: پیوند بین بدن، ذهن و روح… است. موتوری است که بدن را هدایت میکند و یکی از اصول اصلی پیلاتس میباشد (ایزوکواتز 2014، 7). تنفس اولین و آخرین عمل زندگی است و زندگی همهی ما به آن وابسته است. تنفس ضعیف، برای میکروبهای مرده ریهها را به یک گورستان تبدیل میکند (ژوزف پیلاتس 1945،23). علاوه بر اینکه قوام و دوام ما بر تنفس است، مزایای فیزیولوژیکی بسیاری به همراه دارد که عبارتاند از:
- اکسیژنرسانی به خون
- خارج کردن سموم
- بهبود گردش خون
- آرام کردن ذهن و بدن
- تسهیل تمرکز
- مهیاکردن ریتم برای حرکت
- کمکرسانی در فعال کردن عضلات هدف
با توجه به این موارد، تنفس صحیح در پیلاتس برای دستیابی به نتایج بهینه بسیار اهمیت دارد.
تنفس طبیعی و دیافراگمی، در طول عمل دم عضلات شکم را تقویت میکند. در پیلاتس، تنفس جانبی یا بین دندهای استفاده میشود. با این نوع تنفس، فرد تلاش میکند هنگام دم، قفسهی سینه را در بخش جانبی و خلفی گسترش دهد که کشش دیوارههای شکم را بهصورت ثابت افزایش میدهد. بهعنوان عضلات کمکی بازدم، عضلات شکم در طول این مرحله از تنفس برای کمک به دیافراگم و عضلات بین دندهای در خروج هوا بیشتر منقبض میشوند؛ بنابراین با تنفس جانبی، حفظ انقباض عضلات شکم در طول چرخهی تنفس تسهیل میشود که به نوبه خود به ثبات تنه کمک میکند (شکل زیر را نگاه کنید).
بهطور گستردهای مربیان پیلاتس پذیرفتهاند که استفاده از تنفس بهطور قابلتوجهی در تمرینهای این روش اهمیت دارد؛ هرچند اختلافاتی در الگوهای تنفس وجود دارد. در BASI پیلاتس، الگوهای پایه تنفس به اینگونه است که هنگام بازدم ستون مهرهها خم میشود و در هنگام دم، ستون مهرهها باز میشود. چرا؟ علاوه بر این، مهیاکردن ریتم طبیعی برای حرکات، عضلات شکم خمکنندهی تنه هستند؛ همچنین عضلات کمکی در استنشاق به شمار میروند. نشان دادهشده است که عضلهی عرضی شکم، نخست فراخوانی میشوند و آستانهی کمی برای فراخوانی در طول فعالیت بازدم دارد (Abe و همکاران 1996؛ De Troyer و همکاران 1990؛ Hodges و Gandavia 2000).
همانطور که در شماره قبلی مجله گفته شد عضلهی عرضی شکم یکی از عضلات اساسی در ثبات ستون مهرهها است؛ بنابراین به لحاظ نظری، یک بازدم در طول خم شدن ستون مهرهها حداکثر فعالیت عرضی شکم را به همراه دارد که ثبات تنه را به حداکثر میرساند. مطالعات نشان میدهد که عضلهی پشتی بزرگ، عضلهی کمکی در بازدم است (Cala، Edyvean و Engel 1992؛ Orozco-Levi و همکاران 1995)؛ بنابراین ما میتوانیم فعالیت عضلات بازکنندهی ستون مهرهها را هنگام بازدم افزایش دهیم. در تمرینات جایی که نمیتوانیم بهطور مشخص ستون مهرهها را خم و یا بازکنیم، الگوی تنفس برای بازدم در زمان فشار حرکت است.
تأکید بر روی تنظیم تکنیک تنفس است، اما اغلب زمانی که با شاگردان کار میکنیم، بیشترین تمرکز بر روی تنفس صحیح است که این موضوع میتواند اثرات مضر به همراه داشته باشد. تعدادی از الگوهای حرکتی عملکردی نیازمند زمانبندی است که میتواند تمرکز زیاد بر روی تنفس را مختل کند. به علت یادگیری حرکات جدید و ایجاد چالش جدید در آنها، برای بسیاری ازشاگردان تمرکز بر روی الگوهای تنفس دشوار است و حتی غیرممکن است که بر روی تکنیک و تنفس بهطور همزمان تمرکز داشته باشند. درنتیجه با کاهش اثرات آموزش مجدد عصبی ـ عضلانی تمرین همراه است؛ بنابراین یادگیری اجرای مطمئن و صحیح حرکت نسبت به الگوی تنفس در اولویت است.